خاطرات سومین فرشته مون

سلام به دختر نازنینم اومدم یه خبر رو برات ثبت کنم که حیفم اومد نگفته بمونه. بالاخره اولین دندونت ، در تاریخ ۲۱ آذر در سن یازده ماه ویازده روزگی، روز جمعه در اومد .😍😍😍😍 خیلی بابت این اتفاق خوشحالم. اما دیشب نصف شب ، تب کردی . و هنوزم بی حالی . ان شاالله زود روبراه میشی و بازم برامون دلبری میکنی عشق جان. ...

سلام دختر نازمن یازده ماهه شدنت مبارک خیلی زود داری بزرگ میشی . باورم نمیشه داره یکسالت میشه . اما شریفه بانو در آستانه یکساله شدن: حسابی کنجکاوی . علاقه زیادی به کتاب و مداد خودکار داری . میتونی بدون کمک بایستی و دو سه قدم راه بری . وابستگیت به من همچنان ادامه داره . هنوز دندون هم در نیاوردی . نمیدونم کی قراره دربیان . توی جمع کمتر احساس غریبگی میکنی و بهتر ارتباط برقرار میکنی. خیلی خنده رو و خوشمزه هستی. غذا و خوراکی میبینی میگی به به ، و سرتو تکون میدی. کوچیکترین آهنگی که بشنوی سرتو تکون میدی . میگیم موش کن ، موش میکنی. میگیم ماهی شو ، لباتو میزنی بهم خلاصه که خوردنی تر از لواشک و پاستیل ، شمای...

آخ جون در کابینت بازه وایسا ببینم مامانم نیستن.... ای وای .... مامانم منو دیدن ... سلام مامان جوووون .... من اومدم داخل کابینت رو تمیز کنم ... ای وای ... حالا چیکار کنم گیر کردم نمیتونم در بیام... مامان جونممممم... کمممممککککک.... ...

بذار ببینم تو قابلمه چی داره. ای وای ! چرا خالیه؟ اینکه 🍝 ماکارونی داشت!!! بذار دوباره بررسی کنم... حالا که خالیه باهاش بازی میکنم . مامان حون . کی سهم ماکارونی منو خورده؟؟؟؟ حالا که ماکارونی تموم شد میرم سراغ پیاله ماست باباجونم. به به خوشمزه بود 😋😋😋 ...